ماه در افق فرو شده است.آنچه به جای ماندهتنها چهار گوشهی میز است.+این شعر مرثیهیی است در مرگ پدر كیكاكوُی شاعر، كه در اینجا چون ماه نشان داده شده است. او پشت این میز، مینشست.چهار گوشهی میز رمز چیزی نیست.در مقابل دایرهی كامل ماه، كه هر روز برمیآید و فرو میرود، این چهار گوشهی میز چیزی جاوید و بیتغییر است،نه زیبایی است و نه حقیقت، بلكه چنینی چیزها است. بخوانید, ...ادامه مطلب
لانه یِ متروكِ كلاغِ مهاجر درختِ آلویی شدهاست!, ...ادامه مطلب
...بالا، نه آجری كه سر را بپوشاند؛پایین، نه بندِ انگشتی خاك كه پا بر آن بگذارد.زبان میخواهد بگوید، امّا كلمات ناپدید میشوند؛دل میخواهد بیامیزد، امّا اندیشهها محو میشوند.تو فقط باید هست را از معنا خالی كنی.و نیست را واقعی نگیری.خَسی كه به بالا میپرد آسمان را تیره میكند؛ذرهیی غبار، زمین را میپوشاند....هر مردی در زیرِ پای خویشبه اندازهی كافی جا دارد كه بر آن به تفكر بپردازد. بخوانید, ...ادامه مطلب
مردی علوفه بر دوش میبَرد. ـــراهنمای ما است پنداری به خَلنگزارانِ تابستانی.+باشوْ و سورا بر دشت پهناورِ موُساشی راه گم كرده بودند كه مردی را میبینند پشتواری علف بر پشت افكنده میرود. به دنبالش میروند. نكتهی شاعرانه در بیخبری و ندانستگی آن مرد است.در اینجا این احساس هم هست كه سرنوشت ما نامعلوم و نابینا است، و زندگی، ما را به این سرنوشت میكشاند. بخوانید, ...ادامه مطلب
آرام ایستاده، غورغورِ غوكان، در دوردست نیز به گوش میآید. "بوُسون", ...ادامه مطلب
حتّا اینگونه، اینگونه، تسلیم در برابرِ فراسو پایانِ سال. "ایسا" +بس که آزاد خواهم شد ، از تکرار هجاهای همهمه در کشاکش این جنگ بی شکوه!, ...ادامه مطلب
اگرچه بیهده زیباست شب...در پس هیچ دریچه ای _شعله ی شمعی نمی جنبدعشق به دیاری دیگر کوچیده است ! آرام ،چنان فرونشستن برگ شابلوط در آب زلال اغلب شب ها خواب آرام و شیرینی دارم، بخصوص اگر با پس زمینه موسیقی_ ترجیحا" کیتارو _ هنگامی که رویای های شبانه ام را دنبال می کنم به خواب رفته باشم ... رویابافی اصلا اسون نیست ، رویا دیدن اصلا اسون نیست خلاصی از افکار دیوانه کننده ،خاطرنگرانی ها، دلواپسی ها، از همه چیز هایی بسیار بدی که متحمل می توانند باشند....به دشت های روشن دور با آبهای زلال فکر می کنم و به خواب می روم قبل ترها در شبهای بی خوابی از یک تا صد می شمردم دوران راهنمایی که بودم یکی از معلمان(بعد ها فهمیدم مرد شریف مفلوک عیالوار چه کشف بزرگی داشته )به قول امروزی ها یه تکنیک یادمون داد... می گفت وقتی شبها اگه خوابتون نبرد شروع کنید به شمردن از یک تا صد چند باری امتحان کرده ام ... بعضی وقتها جواب میده اما مثل رویابافی نیست همین جا اشاره ای به این طبقه شریف داشته باشم( که با تراشیدن موی سر دانش اموزان توسط یک ابله ...چقدر عقده گشایی شد) من ابدا با آنکه به غیر از دوران ابتدایی شاگرد عالی بودم در مقطع های دیگر معلم های سخت گیر بسیاری را تجربه کردم هرگز خاطره بدی از دوران مدرسه به یاد ندارم ااگرم داشتم هم بخشیدم و هم فراموش کردم ... اگرچه باور دارم سیستم آموزشی ما مث باقی مسائل اجتماعی، فرهنگی از اساس ویرانه !"ادواردو گالیانو" فقید در گورستان کلمات یک زمانی نوشته بود ... "نظام حاکم، دستگاه کامپیوتر, ...ادامه مطلب
غوك بر آب شناور استبا نيروي چسبيدنشبه هيچ."جوسو" پ.ن: دوران کرونا را نصفه نیمه سپری کرده چمچه بالیغی یه شنای دوباره ای کرد بعد دوسال دوباره نوشت! بخوانید, ...ادامه مطلب
شمعی رابه شعله ی شمعی دیگر برافروختن. ـــ یك شامگاه بهاری! "بوُسون" + عشق به طبیعت در بوُسون نیرومندتر از باشوْ است با كیفیتی متفاوت، و این تفاوت از نظر زیبایی شناسی است، با آمیزه یی از طعم اخلاقی. , ...ادامه مطلب
باقی مانده در شاخه هادر روشنایی پنجره برگهای نورُسته. +همانگونه كه تاریكی همه جا را فرا می گیرد، برگها در سایه ها ناپدید میشوند. تنها روی برگهایی كه در مقابل پنجره ی اتاق، كه چراغی در آن افروخته اند، درخشش آرام و كوتاهی چون روشنی روز افتاده است., ...ادامه مطلب
مه صبحگاهیراه پر از مردمی بر آمدهاز رویاهای یک نقاش... "یوسا بوسون" , ...ادامه مطلب
یك هزار تَلو برگهای پریدهرنگِ خزانی: جوباری تنها!"شیکی" +بسیار گونگی طبیعت و سادگیاش در یك نگاه به چشم میآیند., ...ادامه مطلب
در عمقِ پاییز:همسایهام چگونه میگذرانَد، نمیدانم؟"باشوْ" +گاهی یگانه شدن با انسانها راهی آسان تر است!, ...ادامه مطلب
در نومیدی خویشپیشانی اش را تكیه می دهد بر كناره ی آتشْدان."گیوْدایی" , ...ادامه مطلب
ای حلزوناز قلّهی فوُجی بالا برو امّا آهسته، آهسته! "ایسّا", ...ادامه مطلب