نورسبز

ساخت وبلاگ

کلمه چون شیشه ی شکسته در زخم فرو می رفت هوا سرد بود و تنها دشنام گرم مان می کرد... +بروسان نورسبز...
ما را در سایت نورسبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agreenlightd بازدید : 35 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1402 ساعت: 17:33

من خود را فرزند این زمانه می‌بینم، فرزند بی‌اعتقادی و تردید. احتمال دارد،اما نه یقین دارم، که تا دم مرگ هم همین‌جور بمانم. من همیشه در حسرت رسیدن به اعتقاد زجر کشیده‌ام و هنوز هم می‌کشم؛ و هر چه دشواری‌های فکری در این مسیر بیشتر فشار می‌آورند، این حسرت هم بیشتر می‌شود.برادران کارامازوف/داستایفسکی پ.ن: روزگاری مارکز فقید گفته بود وقایع روزمرره در امریکای لاتین سوررئال است ...اینحا به مراتب شدت بیشتری دارد با جلوه های تازه از بلاهت رذالت و رذیلت در تمامی وقایع روزمرره اثراتی از سوررئال می‌توان دید وهن واقعیت و... نورسبز...ادامه مطلب
ما را در سایت نورسبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agreenlightd بازدید : 34 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 23:19

آنچه برای ذهن هندی اهمیت دارد مفهوم مجرد زمانی چرخه ای است که گاه با واحد های عجیبی مانند "دوران سال های بی شمار" سنجیده می شود ذهن هندی چنان شیفته گستره ی وصف ناپذیر و بی انتهای هستی است که اندوه و رنج واقعی موجودات زودگذری را که در برابر چشمانش قرار دارد به کلی نادیده می گیردازنظر حکیمان هندی این موجودات میرنده چیزی جز جلوه های از یک حالت گذرا و بهبود ناپذیر کیهانی نیست، وظیفه ی او گریز از ،کابوسی عمیق است که در آن آسمان حتی ،توری از تار عنکبوت است که کارش به دام انداختن زندگی و بازگرداندن به چرخه ی مصیبت بار است ...اساطیر هند/عباس مخبر+واینچنین بود که اولین روز سی و هشت سالگی این نظر کرده زندگی از" دوران سال‌های بی شمار " آغازید... نورسبز...ادامه مطلب
ما را در سایت نورسبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agreenlightd بازدید : 43 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 14:44

بر سرتاسر دریا کنار یکی نخل نیست که بدو ماند، نه شهریاری بر اورنگ نه ستاره‌یی تابان در گذر. چندان که سر بر سینه‌ی یَشم خویش فروافکندشب به جست‌وجوی دشت‌ها برمی‌خیزد تا در برابرش به زانو درآید. تنها گیتارها به طنین درمی‌آیند از برای جبریل، ملک مقرب، خصم سوگند خورده‌ی بیدبُنان و رام کننده‌ی قُمریکان.هان، جبریل قدیس!کودک در بطن ِ مادر می‌گرید.از یاد مبر که جامه‌ات را کولیان به تو بخشیده‌اند.لورکا نورسبز...ادامه مطلب
ما را در سایت نورسبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agreenlightd بازدید : 40 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1402 ساعت: 12:32

بجنب، ای گور!بادِ خزانصدای گریه‌ی من است."باشوْ"________________________________________________به این شکل فکر کنیم ؛ ایمان ما كوه را ازجا می‌كَنَد. عشق ما خورشید و ستارگان را از جا حركت ‌می‌دهد. طبیعت با اندوه شدید ما مهربان است، و گور در تندباد خزان كه با آه‌كشیدن ما یگانه است می‌لرزد.شاید باد بوزد و شاید سخت بگرید، امّا گور تكان نخواهد خورد. ایمان ما لانه‌ی كبوتر را نخواهد جنباند تا چه رسد به كوه را. خورشید بر عادل و ظالم خواهد درخشید.ما یقین ‌داریم كه پیرامون هرچیزی، چیزی غریب‌گونه یا بنیادی هست و هنگامی كه این تناقض كیفیت عمیق و شاعرانه‌یی بگیرد، و هنگامی كه كُل آن چیز بر ما نمودار شود و ما راست از میان آن به آن ‌سوی دیگرش نگاه كنیم، با شادی مهارناپذیری می‌گرییم و با اندوه بسیار می‌خندیم.هر خنده‌یی، هر خنده‌ی از ته دل، تاحدّی دریافت حقیقتی است كه جان معمولی با دل پراكنده و عقلیت مسلط‌اش هرگز نمی‌تواند به آن برسد، امّا می‌تواند همیشه از آن بگریزد یا آن را تیره دارد. این عجیب است كه می‌خواهیم از جهانی آزاد و رها باشیم كه از سوی دیگر واقعاً می‌خواهیم به هر شكلی كه شده در آن زندگی‌ كنیم.همه‌گونه طنزی را در تجربه‌های ذن و هایكوُ می‌توان ‌دید.***این نقل قول از چاپلین بزرگ است که می گوید؛ زندگی در کلوز آپ (نمای نزدیک) تراژدی و غم انگیز است و در لانگ شات (نمای دور) کمدی و خنده دارزندگی ما در این فضای دهشتناک چه فرق می کند اما از دور باشد یا نزدیک! وقتی زندگی بد را در لانگ شات هم نمی‌توان خوب زیست کماکان طنز گزنده ی غریب غم انگیزی در آن است و چنین است و بود..و چنان که می‌گویند پایه و اساس جهان برظلم استوار است و رنج ابدی سرنوشت محتوم بشر است رنجی که حتی از نمای دور هم قابل تحمل ن نورسبز...ادامه مطلب
ما را در سایت نورسبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agreenlightd بازدید : 44 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1402 ساعت: 19:14

‍ می‌دانم اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم، دنیا تمام تلاشش را می‌کند تا مرا در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت کند در تاریکی، همه‌ی ما شبیه یکدیگریم...تسخیر شدگان/داستایفسکی پ.ن:حقیقتا من چنین چیزی رو، هم به لحاظ ظاهری و باطنی عمیقا تجربه کردم و احتمالا این حس یگانه ترین حقیقت دنیای ذهنی و روحی من باشد ... آدمی چطور به چیزی علیه خود و خویشتن خویش استحاله می‌شود و لحظاتی ناباورانه فرا می رسند که خیالبافی های کودکانه و رویاهای کمالگرایی رنگ می بازند و تمام مرزبندی بندی های حسی،اخلاقی،انسانی و... پوچ و بی مزه و مسخره کاملی می شوندآدمی در لحظه ای از همه چیزی دست می کشد و تن به مکانیسم حیوانی بقا می‌دهد بدون هیچ باوری و یقینی و یاس این حقیقت ابدی محض غلبه می‌کند ...موجود منفعل،درمانده و خالی از هرگونه رویا زدگی و اوهام حیوانی که برای فقط نفس کشیدنش دم تکون میدنو این حقیقت ناگزیر انسان است نورسبز...ادامه مطلب
ما را در سایت نورسبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agreenlightd بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 13:00

ماه در افق فرو شده ‌‌است.آن‌‌چه به جای ماندهتنها چهار گوشه‌‌ی میز است.+این شعر مرثیه‌‌یی است در مرگ پدر كی‌‌كاكوُی شاعر، كه در اینجا چون ماه نشان داده ‌‌شده ‌‌است. او پشت این ‌‌میز، می‌‌نشست.چهار گوشه‌‌ی میز رمز چیزی نیست.در مقابل دایره‌‌ی كامل ماه، كه هر روز برمی‌‌آید و فرو می‌‌رود، این چهار گوشه‌‌ی میز چیزی جاوید و بی‌‌تغییر است،نه زیبایی است و نه حقیقت، بلكه چنینی چیزها است. نورسبز...ادامه مطلب
ما را در سایت نورسبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agreenlightd بازدید : 60 تاريخ : سه شنبه 5 ارديبهشت 1402 ساعت: 16:46

چه فرق می‌کرد زندانی در چشم انداز باشد یا دانشگاهی؟اگر که رویا تنها احتلامی بود بازی گوشانهتشنج پوستم را که می‌شنوم سوزن سوزن که می‌شود کف پا ،علامت این است که چیزی خراب می‌شوددمی که یک کلمه هم زیادی‌ستدرخت و سنگ و سار و سنگسار و دار،سایه دستی‌ست که می‌پندارد دنیا را باید از چیزهایی پاک کردچقدر باید در این دو متر جا ماند تا تحلیل جسم حد زبان را رعایت کند؟...+محمد مختاری نورسبز...ادامه مطلب
ما را در سایت نورسبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agreenlightd بازدید : 62 تاريخ : سه شنبه 22 فروردين 1402 ساعت: 17:17

لانه یِ متروكِ كلاغِ مهاجر درختِ آلویی شده‌‌است! نورسبز...
ما را در سایت نورسبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agreenlightd بازدید : 98 تاريخ : چهارشنبه 26 بهمن 1401 ساعت: 14:39

...بالا، نه آجری كه سر را بپوشاند؛پایین، نه بندِ انگشتی خاك كه پا بر آن بگذارد.زبان می‌‌‌‌خواهد بگوید، امّا كلمات ناپدید می‌‌‌‌شوند؛دل می‌‌‌‌خواهد بیامیزد، امّا اندیشه‌‌‌‌ها محو می‌‌‌‌شوند.تو فقط باید هست را از معنا خالی ‌‌‌‌كنی.و نیست را واقعی نگیری.خَسی كه به بالا می‌‌‌‌پرد آسمان را تیره ‌‌‌‌می‌‌‌‌كند؛ذره‌‌‌‌یی غبار، زمین را می‌‌‌‌پوشاند....هر مردی در زیرِ پای خویشبه اندازه‌‌‌‌ی كافی جا دارد كه بر آن به تفكر بپردازد. نورسبز...ادامه مطلب
ما را در سایت نورسبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agreenlightd بازدید : 101 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 23:58