اندوه من
اندوه گیل گمش است
ــ بدان هنگام که به خاک ِ بیشفقت بازآمد ــ.
بر گسترهی خاک ِ شبح ناک ما
هر انسانی آدم ابوالبشر است.
جهان با او آغاز میشود
و با او به پایان میرسد.
هلالینی از سنگ
میان بعد و قبل
برای لحظهیی که بازگشت ندارد.
«من انسان نخستینم و انسان آخرین.» ــ
و همچنان که این سخن بر زبانم میگذرد
لحظه
بیجسم و بیوزن
زیر پایم دهان میگشاید و بر فراز سرم بسته میشود.
و زمان ناب
همین است!
+اوکتاویو پاز،شاملو
نورسبز...
برچسب : نویسنده : agreenlightd بازدید : 159