خواهرِ جسمانیِ ونوسی
و خندۀ باغچه در باد!
پروانگان به گردِ تو جمع میآیند
چرا که آفتابات میپندارند،
و از هراسِ آن که بسوزند
کرمکانِ حقیر از تو دوری میگزینند.
تو نورِ حیاتی و
مادگی میانِ میوهها.
ستارهای روشن که برق میزند
بر کنارۀ جویبارِ عاشق.
چقدر بیشباهتم به تو من!
ای شهوتِ شرارهافکن بر چمن!
+ترانه شرقی، لورکا،شاملو
نورسبز...برچسب : نویسنده : agreenlightd بازدید : 156